ترسیم مصائب شام غریبان و تشییع حضرت زهرا سلاماللهعلیها
میدهد بال و پـر خـستۀ جـبریل خبر پیشِ چـشمان عـلی رفت ز دنیا کـوثر دور میکرد ز دُور و برِ خانه همه را مانـد، یک جمعِ یتـیم و تنِ سردِ مـادر غنچهاش گوشۀ یک باغچهای مدفون بود به کجا دفن کند حال، گُـلَـش را حـیدر این گُـلِ لِه شده را با چـه دلی بردارد با چه حالی بدهـد غـسل به یاسِ پَرپَر زیر پیراهن اگر غسل دهد دستور است باز میکرد عـلی از سرِ زهـرا معجر آب میریخـت به پهلـو و به سـینه امّا باز میریخت ز خونابه گهی خون جگر زینب از گوشۀ آن حجره تماشا میکرد وای از زخـمِ تنِ مـادر و حال دخـتـر پیکـر فـاطـمه را با چه کسی باید بُرد راهِ تـشیـیع، نـماندهست بـرایش دیگر بر سـرِ دوشِ عـلی میرود آیا پرِ کاه یا فـراتـر شده تـابـوت ز فـتح خـیـبـر زیرِ تـابـوت همین چند یـتـیـمـند فـقـط حسنِ سر به گریبان و حسین و خواهر عاقبت شد گُلِ پرپر به دلِ خاک نهان اینچـنـین رَدِّ امـانت شـده بر پیـغـمـبر میرسد صوتِ حزین تا تهِ گودال به گوش آه از پیکر بیغسل و کفن، خاک بسر |